من؛ آشنا به سنگفرشهای مرگ بر تو باد!
با صدایی که نمی شنوی
با حرفهایی که نمی خوانی اش...
تو اما نشسته بر روی دودها!
بعد از آن ابرهای نباریدن ِ این سالها
تو اما؛
مُرده ای که زنده می بینمش در خوابها!
همان که نمی آیی و جا مانده ای در اعماقها...
_وقتی تو بیایی، من تمام شعرهایم را آتش می زنم...
#آزادی
برچسب : نویسنده : 6holysond بازدید : 15